معنی دزد و راهزن
حل جدول
قافله دزد
دزد و راهزن
ابن طریق
سالوک
حرامی
گردنه گیر
سارق، طرار
گردنهگیر
راهزن
سارق، دزد
راهبر، دزد، سارق، طرار
راهزن:
سارق، غارتگر، دزد
واژه پیشنهادی
مترادف و متضاد زبان فارسی
دزد، راهبر، راهدار، رهزن، سارق، طرار، عیار، غارتگر، قاطعالطریق، گردنهبند
لغت نامه دهخدا
راهزن. [زَ] (اِخ) ده کوچکیست از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان، واقع در 102هزارگزی شمال خاوری سعید آباد، سر راه مالرو گود احمد پسوجان. سکنه ٔ این ده 45 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
فرهنگ عمید
دزدی که در بیابان و میان راه جلو مردم را میگیرد و اموال آنها را به زور میگیرد، قطاعالطریق، راهگیر، راهبند،
معادل ابجد
284